از آذربایجان تا خراسان | دیدار با دوست قدیمی

دوست

به‌نام بهترین، به‌نام رفیق، به‌نام آموزگار

از آذربایجان تا خراسان | دیدار با دوست قدیمی

روز گذشته حسین آقا یکی از دوستان خیلی قدیمیم رو برای اولین بار دیدم و ایشون لطف کردن از استان آذربایجان که راهی بسیار طولانی تا شهر سکونت من هست، اومدن دیدنم، قدمت دوستی من و ایشون 10 الی 13 سال هست (دقیق محاسبه نکردم) اون زمان حتی با رفیقم هم آشنا نبودم، سال‌هایی بود که در تلاش بودم برای قوی و مستقل شدن، ایشون و چند دوست دیگه کمک کردن که من بیشتر دیده بشم، روزهای سخت اما شیرینی بود، با دیدن ایشون از نزدیک کلی ذوق کردم و خوشحال شدم، تصور کنید یک دهه دوستت رو فقط از طریق عکس یا تماس تصویری داشته باشی بعد بیاد کنارت بشینه 🙂 باز هم اول سالی یکی از دوستام بهم ثابت کرد در مسیر درستی قرار دارم و این زندگی هنوز هم ارزش ادامه دادن رو داره 🙂 اکثر دوستان فکر می‌کنن من خجالتی و کم حرف هستم! درسته اما کافیه یک دوستی که برای من عزیزه سر صحبت رو باز کنه، شروع صحبت رو می‌گذارم بر عهده طرف مقابل باشه چون دوست ندارم کسی رو اذیت کنم اما اتمام صحبت با منه، به‌قدری صحبت می‌کنم که رضای اول رو از رضای دوم تشخیص نده، حرف‌های الکی هم نمی‌زنم! غیبت، تهمت، دروغ و چرندیات رو هیچ‌کسی تا به‌حال توی صحبت‌هام ندیده! همیشه از خودم، دانشم و در آخر از خوبی‌های دیگران صحبت کرده و می‌کنم 🙂 اینا رو گفتم که بگم حسین آقا اومده بود 5 دقیقه منو ببینه و بره و احتمالا انتظار رضای ساکت و خجالتی رو داشت اما یک ساعت حرف زدیم و داشت دیرش می شد 🙂 روز بیاد موندنی و خوبی بود و من تا زمانی که نفس می‌کشم این روزهای خوب رو در حافظه خواهم داشت.

در آخر چند نکته بگم:

1- خدا رو شکر 99% دوستانی که انتخاب می‌کنم برخی ویژگی‌های خودم رو در اون‌ها لمس می‌کنم و هرزمان که باهشون صحبت می‌کنم یا می‌بینم‌شون، به انتخاب‌های خودم افتخار میکنم.

2- در گذشته وقتی به کسی می‌گفتم من دوست خوب زیاد دارم مسخرم می‌کردن و می‌گفتن دوستات مجازی هستن و با قطع سیم همه از بین میرن! نمی‌دونستن اتصال من و دوستام سیمی نیست که قطع یا فیلتر بشه، اتصال قلبی هست و الان هر بار که دوستام میان دیدنم، همون‌هایی که مسخرم می‌کردن می‌گن خدا شانس بده، خوش‌به‌حالت، راه پیداکردن دوست رو به ما هم یاد بده و بار دیگه میام می‌نویسم از نظر من زمین گرده، خیلی خیلی گرده!

3- شاید بعضی عزیزان فکر کنن من از دوستام کمک می‌گیرم برای همین ازشون تعریف می‌کنم! درصورتی که این‌طور نیست چون من در زمانی که درحال فروپاشی بودم و هیچی نداشتم دستم رو فقط سمت یک نفر برای کمک دراز کردم و اون یک نفر خودم بودم (البته کمک گرفتن عیب نیست و آدم باید گاهی درخواست کمک کنه) دلیل این تعریف‌ها نه برای منافع بلکه به این دلیل هست که من آدم‌های خوب رو ستایش می‌کنم، اینا رو گفتم که بگم برای من رهبر و رئیس جمهور و نماینده مجلس و… با یک آدم معمولی تفاوتی ندارن که هیچ حتی ممکنه کمتر از یک آدم معمولی ببینم‌شون، پس اگر سمتی، اعتباری، زیبایی ظاهری‌ای و… دارید و من از شما تعریف کردم درجریان باشید که من دل مهربون، ذات خوب، باطن انسانی و کارهای خوب‌تون رو ستایش کردم و برام مهم نیست چه کسی و در چه جایگاهی هستید. (البته بگم از رشد و جایگاهی که به دست میارید خوشحال می‌شم و ذوق می‌کنم، منظورم پز دادن و هوایی شدن هست که فکر کنید کسی هستید! هست.)

4- حسین آقا تمایل نداشتن عکس‌شون منتشر بشه، کلی عکس گرفتیم اما به درخواست‌شون احترام می‌گذارم (شما عزیزان هم می‌تونید درخواست کنید در مطالبم چی باشه و چی نباشه، من سانسور نمی‌کنم فقط طوری می‌نویسم که خواننده متوجه نشه شخص مدنظرم کیه)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید